دیشب خواب دیدم نینا رو وسط خیابون دیدم و با هم رفتیم خونه اش کلی میوه و سبزی و و. خریده بود.
انگار نه انگار که اتفاقی افتاده نشستیم به شستن و تمیز کاری و خنده و حرف.
یه پیرهن گل دوزی شده تنش بود که هی سرش چونه میزدم که این مال منه.
خوابم هنوز طعم رفاقت میداد.

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها