باید توی کویر گم شده باشی و میان طوفان شن گیر کرده باشی تا تفاوت کویر و شن زار را بهتر بفهمی. 

در خواب گیر کرده در نمک زار طوفان گرد و غبار نمک شروع شد هر برخورد گرد با دست و صورتم تمام تنم را می سوزاند و کامم شور می شد .

زنی از دور دست فریاد میزد بچه اش نمرده و زنده است .

و

من از داغ نمک می سوختم و به خود می پیچیدم و می خواستم به آن زن بگویم می دانیم زنده است و چه خوب داد زدی که زنده است اینگونه جان و دلت کمتر می سوزد .

اما

دهان که وا می کردم داغ نمک بر تن و دلم می نشست .

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها