​​​​​​صبح یه آقایی داشت آشغال های منزلش رو می برد. حتمن میخواست بندازتش تو سطل زباله شهرداری، یه لحظه وسط کوچه موند و کل نون آی تو نایلون زباله رو برا پرنده ها ریز ریز کرد.

یکی تو کوچه مون هست که تو این برف به فکر پرنده هاست.

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها