وسط تب، سرفه، زخم بستر، درد و ناله

فکری می شم که ما بابا رو به زور نگه داشتیم و اذیتش داریم میدیم.

خیالات برم داشته اساسی.

کاش این قرنطینه نبود و می شد با آمبولانس بابا رو ببریم شمال. اینجور موقع ها آدم دلش لوس شدن می خواد و فامیلاشو .

 

 

 

 

​​​​​​


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها